و بالاخره 26ام شهریور!
پارسال تو چنین روزی من وارد بیان شدم!
یادمه به لینا برای ادمین شدن تو وب سومی پیام دادم و وقتی قبول کرد تو بیان اکانت زدم و همون روز ادمین شدم..
پس میشه گفت یه ساله که تو وب سومی ادمینم:")
اوایل که وارد بیان شدم جو زیاد خوبی نداشت..خیلیا رفتن مثل هوپ هوپ نونا پارمین و...
اولین کسایی که تو بیان باهاشون اشنا شدم نونا و پارمین بودن
ولی الان با ادمای خیلیی زیادی اشنا شدم و میتونم بگم واقعا خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم..
از تک تکتون : نونا پارمین آنی شوکو باران اون یکی باران لینا نگین فرفره هوپ هوپ ستی یورا رزالین آوا آیرین کامیلا الیا جانان آیلین جنی سوجین درسا کاترین بیتنا و...ممنونم و خیلیا هستن که میخوام باهاشون صمیمی تر بشم:"
و..میدونید حس میکنم دیگه واقعا باید از ششم و سولی 12 ساله خداحافظی کنم..
سولی 12 ساله رو با تمام وجودم دوست دارم
با اینکه توی 12 سالگی چیزهای زیادی رو بجربه کردم..!
میدونید بعضی از افراد میگن که "گذشته رو فراموش کن و تو حال زندگی کن."
ولی..ما نمیتونیم خودمون رو گول بزنیم درسته؟!
من تو 12 سالگی اتفاق های بدی رو تجربه کردم..ولی اگه بخوام فراموشش کنم به این معنیه که با کل خاطرات خوب و بد 12 سالگیم خداحافظی کنم!
ولی..میدونید ما باید بپذیریم که بالاخره یه زمانی اتفاق میافتاد..گریه های شبانه..سختی ها..درس های بیشتر و هر هفته امتحان!ولی بالاخره یروزی من باید اینارو تجربه میکردم چه دیر یا زود!
پس چرا بجای افسرده شدن و ناراحت بودن ازشون درس نگیریم؟میتونیم از تمام تجربه های بدمون درس بگیریم..شاید همین که اون اتفاق رو زودتر تجربه کردیم خودش کلی کمک کنده باشه؟
پس بیاید از تجربه های بد درس بگیرید بجای فراموش کردنشون!
من با 12 سالگیم و کل خاطرات خوب و بدش خداحافظی کردم..فراموشش نکردم..پذیرفتمش!
و در اخر ممنون بابت گوش دادن به تمام حرف هام و وقتایی که حالم خوب نبود و باهاتون حرف میزدم..با کمک شما تونستم 12 سالگی رو به پایان برسونم..و امیدوارم برای گوش دادن به حرف های سولی 13 ساله هم آماده باشید!
مرسی که خوندید.